برپایه مطالعات مختلف افزایش سطح اعتماد عمومی به سیاستگذار پولی، میزان انتظارات تورمی را کاهش میدهد. افزایش اعتماد عمومی به نهادهای سیاستگذار در امر اقتصاد، بر کنترل انتظارات تورمی و کاهش عدم اطمینان فعالین اقتصادی تاثیر قابل توجهی دارد. یکی از نهادهای سیاستگذار در سطح اقتصاد کلان، بانک مرکزی است که به واسطه تعیین و اجرای سیاستهای پولی و ارزی از یکسو و وظیفه کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی از سوی دیگر، در کنار سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد یکی از اضلاع مثلث سیاستگذاری در اقتصاد ایران است.
مطالعات مختلفی نیز نشان میدهد که افزایش سطح اعتماد عمومی به سیاستگذار پولی، میزان انتظارات تورمی را کاهش میدهد؛ به بیان دیگر در صورتی که فعالان اقتصادی و عموم مردم جامعه نسبت به سیاستهای اعلامی بانک مرکزی اعتماد کنند، سطح ناطمینانی نسبت به آینده به شدت افت میکند و همین امر فضای شفافی را در سطح اقتصاد کلان ایجاد میکند. ایجاد فضای شفاف در سطح اقتصاد کلان، فضای کسب و کار را در سطح خرد تسهیل میکند و چالشهایی را که بنگاههای اقتصادی به هنگام تصمیمگیری نسبت به اجرای پروژهها و طرحهای توسعه و سرمایهگذاری خود دارند بهطور قابل توجهی از بین میبرد. نقطه آغاز این فرایند جلب اعتماد عمومی نسبت به سیاستهای اعلامی بانک مرکزی است و آثار آن در ثبات بازارهای مالی و دارایی، کاهش سطح انتظارات تورمی مشاهده کرد.
اینکه بانک مرکزی بتواند سیاستهای اعلامی خود را به در درستی اجرا کند و در اعمال آنها نیز جدیت لازم را داشته باشد، این سیگنال به فعالین اقتصادی داده میشود که چارچوب سیاستهای پولی کشور از استحکام کافی برخوردار است و عدم اطمینانهای موجود در ذهن فعالان اقتصادی نسبت به تغییرات نرخ بهره، اجرای سیاستهای احتیاطی بانک مرکزی، روند کلهای پولی و سایر پارامترهای موثر در بازار پول و اعتبار از بین رفته و منجر به تسریع تحقق اهداف سیاستگذار پولی در مهار تورم و ثبات اقتصاد میشود.
قرارگرفتن در شرایط جنگ روایتها، یک سمت ارائه آمار، اطلاعات صحیح و تحلیل از وضع حقیقی اقتصاد ایران است که به مرجعیت سیاستگذار پولی ارائه میشود و یک سمت ارئه تحلیلهای سوگیرانه، غلط و بی اساس است که تلاش برای ایجاد التهاب در فضای اقتصاد کلان دارد و تهییج انتظارات تورمی را دنبال میکند. در این وضعیت در صورت عدم اعتماد به نهاد سیاستگذار پولی ممکن است پیشبینیهای سوگیرانه مخالفان اقتصاد ایران، به واسطه پیروزی در جنگ روایت به صورت خودمحققشونده ظاهر شود که آسیبهای جدی را به اقتصاد ایران وارد میکند. به عنوان نمونه در شرایطی که نرخ رشد نقدینگی در نیمه تابستان به کانال ۲۶ درصد کاهش یافته بود موجی خبر از عبور نقدینگی از ۷هزار همت ایجاد شد در حالی که اساسا نقدینگی از ۷هزار همت هنوز عبور نکرده بود و این موج سعی داشت تا اعتماد عمومی را نسبت به متغیرهای پولی از بین ببرد. یا به عنوان نمونه دیگر بارها در مقاطعی که دست بازارساز ارزی پر است و منابع باکیفیت برای تامین، تخصیص و مدیریت بازار ارز دارد مصاحبههای در راستای بلوکه شدن منابع ارزی یا مشابه آن منتشر میشود. این قبیل اقدامات که نتیجه ان تهییج انتظارات تورمی و کاهش اعتماد مردم به سیاستگذار پولی است آسیبهای جدی را به اقتصاد وارد میکند. موفقیت بانک مرکزی در تداوم روند نزولی نرخ رشد نقدینگی، بهبود وضعیت بانکهای ناتراز و عملیات موفقیتآمیز کنترل مقداری رشد ترازنامه بانکها اعتماد عمومی را به سیاستگذار پولی بازگرداند.
اعتماد، پیششرط کاهش انتظارات تورمی
اعتماد عمومی به نهاد سیاستگذار پولی را میتوان به عنوان یک اصل فراموش ناشدنی در کنترل انتظارات تورمی دانست.به عنوان نمونه (Bernanke, ۲۰۱۳; Blinder et al., ۲۰۰۸) در مقاله خود به این موضوع پرداختند که اعتماد به بانک مرکزی اروپا بر انتظارات و عدم اطمینان افراد در مورد تورم تأثیر می گذارد. شواهد تجربی مبتنی بر یک ماژول پرسشنامه در بررسی آنها از نمونه نماینده از جمعیت هلند این تحلیل را ارائه میکند که سطح بالای اعتماد به بانک مرکزی، انتظارات تورمی را کاهش می دهد. در طول تاریخ نیز، بانک های مرکزی توجه زیادی به انتظارات تورمی شکل گرفته میان فعالین اقتصادی داشتهاند و میتوان گفت مهار پایدار تورم بدون کاهش انتظارات تورمی میسر نخواهد شد.
میانگین تورم مورد انتظار بر اساس سطوح اعتماد به بانک مرکزی اروپا
جلب اعتماد عمومی، رکن سیاستگذار پولی موفق
اعتماد عمومی میزان اثرگذاری سیاستهای اتخاذ شده بانکهای مرکزی را افزایش میدهد. علاوه بر این، اعتماد عمومی به بانکهای مرکزی برای دستیابی به شرایط باثبات و کاهش نوسانات اقتصاد نیز کمک میکند زیرا سطح بالاتر اعتماد منجر به پیشبینیهای دقیقتر تورم توسط افراد میشود و انتظارات تورمی نزدیکتر به هدف تورمی بانک مرکزی را میسر میسازد.
بانکهای مرکزی در جهان ارتباطات خود با عموم مردم را راهی برای افزایش اعتماد عمومی میدانند. ادبیات اقتصادی نیز نشان میدهد که اعتماد پایین میتواند پیامدهای زیانباری از طریق تضعیف تاثیر سیاست پولی برای بانک مرکزی داشته باشد. همچنین از منظر اقتصاد سیاسی نیز این موضوع نیز قابل توجه است. میتوان گفت با کاهش اعتماد عمومی نسبت به سیاستهای بانک مرکزی، استقلال این نهاد در برابر دولت تضعیف میشود. اندازه گیری سطح اعتماد امری دشوار است و سطح اعتماد فقط تحت عوامل کنترلی بانکهای مرکزی تعیین نمیشود اما جلب اعتماد عمومی امری حیاتی است.
نظر شما